هوای تو از دود سیگارم هم مضر تر است
دود سیگار به سرفه ام می اندازد هوای تو به گریه
رفت و اثارش پا برجاست
یه قهوه سرد
یه سیگار خیس
یه قاب کج شده
گلدون های ترک خورده
قلب شکسته
روح دریده شده
مطمئنم عوامل پشت پرده دست داشته اند…
خودت اینجوری نبودی
وقتی دلت شکست تنها و بی هدف
شب پرسه می زنی از هر کدوم طرف
روزای خوبتو انکار می کنی
این واقعیتو تکرار می کنی
اطرافیانتو از دست می دیو
افسرده میشیو از دست می ریو
دور خودت همش دیوار می کشی
افسوس می خوری سیگار می کشی
زندگی ام همچو سازم کوک نیست
صدایش به دل نمی شیند هرج و مرجی بیش نیست
اما سیگارم مطربیس
می نوازد
می رقصد
می میرد
پر رنگ ترین خیالت را به غلیظ ترین پک سیگار می سپارم
این بدرقه ی خاطرات توست
یادم تو را فراموش … نه نمی کند…
اشک های من
پشت سر تمام خاطراتت
بازنده من…
کودکان و نوجوانانه ام از بوی دود سیگار پدربزرگ و عظیمم نفرتم می شد
سال ها که گذشت در تک تک لحظه ها ٬
خوب حس کردم درد بزرگ و عظیم شدن را
سیگار دوایش بود
نبودی
با سیگارم تنهایی پر می کردم
گذشت
امروز قرار بود که بیایی
اما کلاغی از سوی تو آتشی برایم آورد
بیان داشت و گفت : روشن کن! بکش! که او دیگر نمی آید
دلت روآتش زدی و خودت رو دربند کاغذی کردی
که وقتی آتیش می گیره دود کنی؟
این روزها میلی به سیگار کشیدن ندارم
کمی برایم ناز کن …
خمیازه های کشدار سیگار پشت سیگار
شب گوشه ای به ناچار سیگار پشت سیگار
این روح خسته هر شب جان کندنش غریزی است
لعنت به این خود آزار سیگار پشت سیگار
اندیشه فولادوند
هر شب همین بساط است، چای و سکوت و یک فیلم
بعد از مرور اشعار سیگار پشت سیگار
ته مانده های سیگار در استکانی از چای
هاجند و واج انگار سیگار پشت سیگار
اندیشه فولادوند
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: